سرقفلی و حق کسب و پیشه؛ تفاوت‌ها و نقش وکیل متخصص سرقفلی

سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت؛ وکیل متخصص سرقفلی چه اقدامی انجام می‌دهد؟

سرقفلی و حق کسب و پیشه و تجارت دو اصطلاح مهم در قانون روابط موجر و مستأجر ایران هستند که گاه به اشتباه به جای یکدیگر به کار می‌روند. هر دوی این حقوق به نوعی به حقوق مستأجر در اجاره‌های املاک تجاری مربوط می‌شوند، اما از نظر ماهیت و آثار قانونی کاملاً یکسان نیستند. در این نوشتار، ابتدا به تفاوت میان سرقفلی و حق کسب و پیشه می‌پردازیم و سپس مبانی قانونی هر یک و سناریوهای متداول حقوقی برای موجر (مالک) و مستأجر را بررسی می‌کنیم. در ادامه نقش وکیل متخصص سرقفلی در حفاظت یا به چالش کشیدن این حقوق تبیین می‌شود و نهایتاً به اختلافات رایج در این حوزه – مانند تخلیه، انتقال به غیر، عدم پرداخت اجاره‌بها، تعدی و تفریط، تغییر شغل و فسخ قرارداد – و راهکارهای عملی مربوط به آن‌ها خواهیم پرداخت.

تفاوت سرقفلی با حق کسب و پیشه

برای روشن شدن موضوع، ابتدا باید معنای دقیق هر یک از این دو حق و فرق آن‌ها را بشناسیم:

  • حق سرقفلی: سرقفلی مبلغی است که مستأجر در ابتدای اجاره‌ی ملک تجاری به مالک می‌پردازد تا حق تقدم در انتفاع از ملک را کسب کند. این مبلغ که جدا از اجاره‌بها پرداخت می‌شود، بهایی برای امتیاز ادامهٔ تصرف در ملک است. طبق قانون، هنگام تخلیهٔ ملک اگر سرقفلی به مستأجر تعلق گرفته باشد، مالک باید معادل ارزش روز آن را به مستأجر بپردازد. سرقفلی ماهیتی قراردادی و مالی دارد و میزان آن معمولاً با توافق مالک و مستأجر تعیین می‌شود.
  • حق کسب و پیشه و تجارت: حق کسب و پیشه حقی است که به مرور زمان و در نتیجهٔ فعالیت مستأجر در ملک تجاری برای او ایجاد می‌شود، بدون اینکه الزاماً مبلغی ابتدای اجاره به مالک پرداخت کرده باشد. این حق از شهرت تجاری و جذب مشتریان توسط مستأجر ناشی می‌شود. مستأجری که سال‌ها در یک مغازه یا ملک تجاری کسب‌وکار داشته و برای آن محل اعتبار و رونقی فراهم کرده است، قانوناً از حق کسب و پیشه برخوردار می‌گردد. در صورت درخواست تخلیه از سوی مالک، باید ارزش کسب‌وکار ایجادشده برای مستأجر به او پرداخت شود تا رضایت به تخلیه دهد. میزان این حق معمولاً با نظر کارشناس رسمی دادگستری و با توجه به مدت و موفقیت کسب‌وکار تعیین می‌شود.

تفاوت‌های کلیدی: مهم‌ترین تفاوت سرقفلی با حق کسب و پیشه در منشأ پیدایش آنهاست. سرقفلی با پرداخت پول و توافق در آغاز اجاره به‌وجود می‌آید، در حالی که حق کسب و پیشه به مرور زمان و خودبه‌خود بر اثر فعالیت مستأجر شکل می‌گیرد. سرقفلی به ملک تعلق دارد و یک حق مالی مبتنی بر قرارداد است, اما حق کسب و پیشه به شخص مستأجر و کسب‌وکار او وابسته است و یک حق قانونی اکتسابی محسوب می‌شود. همچنین دامنه حق مستأجر در استفاده از ملک در این دو حالت متفاوت است: در قراردادهای مشمول حق کسب و پیشه (قانون قدیم)، مستأجر می‌توانست هر سال اجاره را تمدید کند و مالک صرفاً به علت پایان مدت نمی‌توانست حکم تخلیه بگیرد؛ اما در سرقفلی (قانون جدید)، با پایان مدت اجاره اصولاً مالک اختیار تخلیه دارد مگر اینکه در قرارداد شروطی به نفع مستأجر درج شده باشد. خلاصه اینکه حق کسب و پیشه یک امتیاز قانونی برای مستأجران قدیمی محسوب می‌شود، در حالی که سرقفلی یک حق مالی ناشی از توافق طرفین است.

مبانی قانونی سرقفلی و حق کسب و پیشه

نظام حقوقی ایران طی دهه‌های گذشته نسبت به حقوق مستأجرین املاک تجاری تغییراتی داشته است. قانون روابط موجر و مستأجر مصوب ۱۳۵۶ (پیش از انقلاب) با هدف حمایت گسترده از مستأجران اماکن تجاری، حق کسب و پیشه و تجارت را به رسمیت شناخت. در این قانون، مستأجر یک ملک تجاری به‌طور خودکار پس از پایان مدت اجاره حق تمدید اجاره را داشت و مالک نمی‌توانست صرفاً به دلیل اتمام مدت، ملک را تخلیه کند. تنها در موارد استثنایی پیش‌بینی‌شده در قانون (مانند تخلفات مشخص مستأجر یا نیاز شخصی مالک به ملک) امکان تخلیه توسط موجر وجود داشت که آن هم غالباً مستلزم پرداخت حق کسب و پیشه به مستأجر بود.

در سال ۱۳۷۶، قانون‌گذار برای متعادل کردن این رابطه، قانون روابط موجر و مستأجر مصوب ۱۳۷۶ را تصویب کرد که بر قراردادهای اجارهٔ اماکن تجاری تنظیم‌شده پس از لازم‌الاجرا شدن آن حاکم است. این قانون حق کسب و پیشه را برای قراردادهای جدید حذف نمود و تنها حق سرقفلی را مجاز شناخت. بر اساس قانون ۱۳۷۶، اگر در ابتدای اجاره سرقفلی پرداخت نشده باشد، مستأجر اصولاً پس از پایان مدت اجاره حق ادامه تصرف ندارد و موجر می‌تواند با سهولت نسبی حکم تخلیه بگیرد. در مقابل، اگر سرقفلی به مالک پرداخت شده یا در قرارداد شروطی به نفع مستأجر درج شده باشد، در زمان تخلیه مالک ملزم به پرداخت سرقفلی به قیمت روز به مستأجر است. به این ترتیب در قراردادهای پس از ۱۳۷۶ حقوق مستأجر عمدتاً تابع توافقات صریح در اجاره‌نامه است و نه امتیازات قانونی خودکار.

نکتهٔ مهم این است که قراردادهای اجارهٔ تنظیم‌شده قبل از سال ۱۳۷۶ همچنان مشمول قانون قدیم (۱۳۵۶) هستند و حقوق کسب و پیشه در مورد آن‌ها برقرار است. هنوز بسیاری از مغازه‌های قدیمی در شهرهای بزرگ مانند تهران تحت این قانون قرار دارند و مستأجرین آن‌ها حق کسب و پیشه دارند. تعیین اینکه یک رابطهٔ استیجاری تابع کدام قانون است (با توجه به تاریخ تنظیم قرارداد و شرایط آن) تاثیر مستقیم بر حقوق موجر و مستأجر دارد و معمولاً وکیل سرقفلی می‌تواند با بررسی مدارک این موضوع را مشخص کند.

دعاوی و اختلافات رایج در سرقفلی و حق کسب و پیشه

پیچیدگی حقوق سرقفلی و حق کسب و پیشه سبب شده است که در عمل اختلافات متعددی میان موجرین و مستأجرین پدید آید. در ادامه مهم‌ترین دعاوی و موارد اختلاف را به اختصار مرور می‌کنیم:

  • تخلیه ملک تجاری: شایع‌ترین اختلاف، مطالبهٔ تخلیه توسط مالک پس از پایان مدت اجاره یا به علت تخلف مستأجر است. اگر قرارداد مشمول قانون ۱۳۷۶ باشد و مستأجر سرقفلی نداشته باشد، موجر می‌تواند پس از اتمام مدت اجاره از دادگاه دستور تخلیه بگیرد. اما اگر مستأجر سرقفلی پرداخت کرده یا قرارداد تابع قانون ۱۳۵۶ باشد، صرف پایان مدت برای تخلیه کافی نیست. در این حالت یا باید موجر با پرداخت سرقفلی یا حق کسب و پیشه به نرخ روز رضایت مستأجر را جلب کند، یا باید وجود یکی از تخلفات قانونی مستأجر را در دادگاه اثبات نماید تا حکم تخلیه صادر شود.
  • انتقال به غیر (واگذاری به مستأجر جدید): در اغلب قراردادهای اجارهٔ تجاری، حق انتقال محل به غیر از مستأجر سلب شده است. اگر مستأجر برخلاف این شرط ملک را به دیگری واگذار کند، در قانون ۱۳۵۶ موجر می‌توانست تقاضای تخلیه کند و معمولاً نصف حق کسب و پیشه به مستأجر متخلف تعلق می‌گرفت (نیمی از حق به عنوان جریمهٔ انتقال غیرمجاز از بین می‌رفت). در قراردادهای مشمول قانون ۱۳۷۶ نیز اگر مستأجر بدون اجازهٔ موجر سرقفلی را منتقل کند و این اقدام نقض قرارداد باشد، موجر می‌تواند از دادگاه حکم تخلیه بگیرد. بنابراین مستأجر برای انتقال سرقفلی باید حتماً رضایت مالک را کسب کرده یا مجوز قانونی داشته باشد.
  • عدم پرداخت اجاره‌بها: نپرداختن به‌موقع کرایه از سوی مستأجر نیز از موارد رایج اختلاف است. در قانون ۱۳۵۶، عدم پرداخت اجاره‌بها پس از اخطار قانونی موجب صدور حکم تخلیه می‌شد و معمولاً فقط نیمی از حق کسب و پیشه به مستأجر تعلق می‌گرفت. در قراردادهای جدید ۱۳۷۶ نیز نپرداختن کرایه ممکن است به موجر حق فسخ بدهد و مستأجر با خطر تخلیه و از دست دادن سرقفلی مواجه شود.
  • تعدی و تفریط (سوءاستفاده یا ترک نگهداری ملک): اگر مستأجر در استفاده از ملک مرتکب تعدی (تجاوز از حدود قرارداد) یا تفریط (سهل‌انگاری در حفظ ملک) شود و به ملک خسارت وارد کند، موجر می‌تواند تقاضای فسخ اجاره و تخلیهٔ ملک را مطرح کند. در این حالت به دلیل تخلف آشکار مستأجر، معمولاً هیچ حق سرقفلی یا کسب و پیشه‌ای به او پرداخت نخواهد شد؛ زیرا مستأجر با سوءاستفاده از ملک، حق خود را عملاً ساقط کرده است.
  • تغییر شغل یا کاربری ملک: اگر مستأجر بدون رضایت مالک شغل خود را تغییر دهد (مثلاً نوع کسب‌وکار دیگری در ملک انجام دهد که در اجاره‌نامه ذکر نشده است)، در قانون ۱۳۵۶ موجر حق تخلیه پیدا می‌کرد و معمولاً فقط نصف حق کسب و پیشه به مستأجر پرداخت می‌شد. در چارچوب قراردادهای ۱۳۷۶ نیز تغییر کاربری غیرمجاز نقض قرارداد محسوب شده و می‌تواند منجر به فسخ اجاره و تخلیه شود. مستأجرین باید قبل از هرگونه تغییر عمده در نوع استفاده از ملک، از مالک اجازه بگیرند تا دچار تبعات حقوقی نشوند.
  • فسخ قرارداد اجاره پیش از موعد: هیچ‌یک از طرفین اجاره بدون مجوز قانونی یا شرط ضمن عقد، حق فسخ یک‌جانبهٔ قرارداد را ندارد. فسخ خودسرانه موجب مسئولیت و پرداخت خسارت خواهد بود. همچنین فسخ با توافق طرفین (اقاله) در صورت تعیین تکلیف سرقفلی یا حق کسب و پیشهٔ مستأجر امکان‌پذیر است.

نقش وکیل متخصص سرقفلی در حمایت از حقوق طرفین

با توجه به پیچیدگی مقررات سرقفلی و حق کسب و پیشه، کمک گرفتن از یک وکیل مجرب می‌تواند در جهت حفظ حقوق مالک یا مستأجر بسیار تعیین‌کننده باشد. مهم‌ترین اقداماتی که یک وکیل متخصص دعاوی سرقفلی می‌تواند انجام دهد عبارت‌اند از:

  • مشاوره و تنظیم قرارداد اجارهٔ تجاری: یک وکیل متخصص از ابتدای کار با تنظیم دقیق قرارداد اجاره، از بروز اختلافات آینده جلوگیری می‌کند. وکیل مطمئن می‌شود که در اجاره‌نامه وضعیت سرقفلی یا عدم آن، مبلغ و شرایط پرداخت یا استرداد سرقفلی و سایر شروط (مانند حق انتقال به غیر یا شروط فسخ) به‌طور شفاف ذکر گردد. به این ترتیب چه موجر قصد عدم واگذاری سرقفلی را داشته باشد و چه مستأجر به دنبال کسب سرقفلی باشد، حقوق هر دو در قرارداد لحاظ خواهد شد.
  • پیگیری دعاوی و مراحل دادرسی: در صورت بروز اختلاف و طرح دعوا (چه از سوی مالک برای تخلیه و چه از سوی مستأجر برای مطالبهٔ حق سرقفلی یا کسب و پیشه)، حضور وکیل باتجربه تأثیر بسزایی در نتیجه دارد. وکیل با اشراف به قوانین ۱۳۵۶ و ۱۳۷۶ و رویهٔ محاکم تشخیص می‌دهد کدام قانون در پرونده جاری حاکم است و با فراهم کردن مدارک و ادلهٔ لازم (مانند ارسال اظهارنامهٔ قانونی، اثبات انتقال به غیر یا تخلفات مستأجر، جلب نظر کارشناس رسمی برای تعیین ارزش سرقفلی و غیره) از حقوق موکل خود دفاع می‌کند. همچنین یک وکیل زبده در صورت صدور رأی ناعادلانه، با استفاده از حق تجدیدنظرخواهی و فرجام‌خواهی مانع تضییع حق موکل می‌شود.
  • مذاکره و حل‌وفصل مسالمت‌آمیز: بسیاری از دعاوی سرقفلی در نهایت با توافق به پایان می‌رسند. یک وکیل متخصص با شناخت ارزش واقعی سرقفلی یا حق کسب و پیشه می‌تواند طرفین را به یک مصالحهٔ عادلانه راضی کند. با ارزیابی منصفانهٔ ارزش سرقفلی و میانجی‌گری حرفه‌ای، وکیل می‌تواند توافقی عادلانه بین طرفین برقرار کند. این رویکرد در زمان و هزینهٔ طرفین صرفه‌جویی کرده و ریسک صدور رأی نامطلوب را کاهش می‌دهد.

در مجموع، وکیل متخصص سرقفلی با تسلط بر قوانین ویژهٔ این حوزه و تجربه در پرونده‌های عملی، می‌تواند چه برای موجر و چه برای مستأجر نقش حمایتی مؤثری ایفا کند. توصیه می‌شود مالکان و مستأجران در مواجهه با هر مسئلهٔ مربوط به سرقفلی یا حق کسب و پیشه، پیش از اقدام عجولانه، حتماً با یک وکیل آگاه مشورت کنند تا بهترین راهکار قانونی انتخاب شود. این اقدام علاوه بر حفظ حقوق طرفین، در بسیاری از موارد از طولانی‌شدن دعوا و تحمیل هزینه‌های سنگین جلوگیری خواهد کرد.

26 فروردین 1404
وحید اقتصادی

در پرونده‌های پیچیده تجاری، خانوادگی یا ملکی، صرف داشتن وکیل تضمینی برای نتیجه نیست.

آنچه سرنوشت یک پرونده را تغییر می‌دهد، ترکیبی از تحلیل عمیق، شناخت واقع‌گرایانه از سیستم حقوقی ایران و توانایی طراحی راه‌حل‌های مؤثر است.

درخواست بررسی تخصصی پرونده
Arrow Left Streamline